♥عاشقانــه♥سلطان غـ ـــم♥
آخرین سنگر سکوته! خیلی حرفا گفتنی نیست!
دلم میخواهــــــ ـــد
از آن سو تو از عشق سرد شدی ، از این سو من در عشق تو میسوختم از آن سو تو بیخیال این دل عاشق من بودی ، از این سو من لحظه به لحظه به یاد تو و دلتنگ تو بودم. این دل من برای توست هر چه میخواهی آن را بشکن ، بشکن تا من نیز همچنان بسوزم … سوختن در اتش عشق تو به من گرمای یک زندگی پر از امید را میدهد...
دور آتشفشان دلــــــــم ....
طناب بکشـــــــــــ ـم
و آنقدر در خودمــــــــ بسوزمـــــــــ...
که از انفجار احساسمـــــــــ..
وجودمــــــــ را قرن ها
شهر سوختــــ ـ ــه بنامنــــــــ ـــــد!
قالب : بلاگفا |